77 تا قوم او را معرفت نجات دهی، در آمرزش گناهان ایشان.
20 که معترف شد و انکار ننمود، بلکه اقرار کرد که من مسیح نیستم.
6 پس چون به شمعون پطرس رسید، او به وی گفت، ای آقا تو پایهای مرا میشویی؟
34 عیسی در جواب ایشان گفت، آیا در تورات شما نوشته نشده است که من گفتم شما خدایان هستید؟
10 آنگاه شمعون پطرس شمشیری را که داشت کشیده، به غلام رئیس کَهَنَه که ملوک نام داشت زده، گوش راستش را برید.
22 اگر نیامده بودم و به ایشان تکلّم نکرده، گناه نمیداشتند؛ و امّا الآن عذری برای گناه خود ندارند.
54 و چون شاگردان او، یعقوب و یوحنّا این را دیدند گفتند، ای خداوندآیا میخواهی بگوییم که آتش از آسمان باریده، اینها را فرو گیرد چنانکه الیاس نیز کرد؟
51 و چون داخل خانه شد، جز پطرس و یوحنّا و یعقوب و پدر و مادر دختر، هیچکس را نگذاشت که به اندرون آید.
14 یعنی شمعون که او را پطرس نیز نام نهاد و برادرش اندریاس، یعقوب و یوحنا، فیلپّس و برتولما،
22 خوشابحال شما وقتی که مردم بخاطر پسر انسان از شما نفرت گیرند و شما را از خود جدا سازند و دشنام دهند و نام شما را مثل شریر بیرون کنند.
50 ولی آن سخنی را که بدیشان گفت، نفهمیدند.
7 و برای مهمانان مثلی زد، چون ملاحظه فرمود که چگونه صدر مجلس را اختیار میکردند. پس به ایشان گفت،
14 که خجسته خواهی بود زیرا ندارند که تو را عوض دهند و در قیامت عادلان، به تو جزا عطا خواهد شد.
32 ایشان را گفت، بروید و به آن روباه گویید، اینک، امروز و فردا دیوها را بیرون میکنم و مریضان را صحّت میبخشم و در روز سوّم کامل خواهم شد.
5 بلکه به شما نشان میدهم که از کِه باید ترسید، از او بترسید که بعد از کشتن، قدرت دارد که به جهنّم بیفکند. بلی به شما میگویم از او بترسید.
21 همچنین است هر کسی که برای خود ذخیره کند و برای خدا دولتمند نباشد.
44 هرآینه به شما میگویم که او را بر همهٔ مایملک خود خواهد گماشت.
34 امّا ایشان چیزی از این امور نفهمیدند و این سخن از ایشان مخفی داشته شد و آنچه میگفت، درک نکردند.
7 امّا کیست از شماکه غلامش به شخم کردن یا شبانی مشغول شود و وقتی که از صحرا آید، به وی گوید، بزودی بیا و بنشین.
22 و به شاگردان خود گفت، ایّامی میآید که آرزو خواهید داشت که روزی از روزهای پسر انسان را بینید و نخواهید دید.
31 در آن روز هر که بر پشتبام باشد و اسباب او در خانه، نزول نکند تا آنها را بردارد؛ و کسی که در صحرا باشد همچنین برنگردد.
32 ولی میبایست شادمانی کرد و مسرور شد زیرا که این برادر تو مرده بود، زنده گشت و گم شده بود، یافت گردید.
33 به وی گفت، ای خداوند حاضرم که با تو بروم حتّی در زندان و در موت.
11 و زلزلههای عظیم در جایها و قحطیها و وباها پدید و چیزهای هولناک و علامات بزرگ از آسمان ظاهر خواهد شد.
21 آنگاه هر که در یهودیّه باشد، به کوهستان فرار کند و هر که در شهر باشد، بیرون رود و هر که در صحرا بُوَد، داخل شهر نشود.
16 او خواهد آمد و باغبانان را هلاک کرده، باغ را به دیگران خواهد سپرد. پس چون شنیدند گفتند، حاشا.
11 و چون ایشان این را شنیدند، او مَثَلی زیاد کرده آورد چونکه نزدیک به اورشلیم بود و ایشان گمان میبردند که ملکوت خدا میباید در همان زمان ظهور کند.