بعضی از تاریخنویسان ظهور او را در خراسان و مدفن او را نیز در خراسان دانستهاند. برخی دیگر ظهورش را درخراسان و مدفنش را در مزارشریف افغانستان میدانند. درحالی که مردمی از افغان مزارشریف را مدفن امام علی(ع) دانستهاند. عدهای از تاریخنویسان معتقدند که زرتشت در جنگ با سکاها کشته شده است و عدهای دیگر قتل او را به دست تورانیان بیان میکنند.
همچنین با توجه به آنچه که از اوستا به جا مانده، مورخین از پدر داریوش اول به عنوان کسی که زرتشت از او به بزرگی یاد کرده و گسترش دینش را مدیون اوست، نام میبرند که بر طبق این روایتها زرتشت با پدر داریوش اول هم دوره بوده است.
پارهای از محققین زرتشت را از خانواده فرمانروایان هخامنشی میدانند و پارهای دیگراو را دهقان زادهای میدانند که پس از سالیان متمادی صحراگردی و خانه بدوشی؛ سکونت و یکجا ماندن را برگزیده و به کشاورزی پرداخته است.
در مورد زمان و مکان تولد زرتشت آنچه باید گفته میشد ارائه گردید. حال به آغاز رسالت او اشاره میکنیم.
«زندگی زرتشت را مراحلی است شگفتانگیز: چون به سن بیست سالگی رسید، پدر و مادر و همسرخود را رها کرده، برای یافتن اسرار مذهبی و پاسخ مشکلات روحانی که اعماق ضمیرش را پیوسته مشوش میداشت، در اطراف جهان سرگردان شد و از هر سو رفت و با هر کس سخن گفت، شاید که نور اشراق درون او را منور سازد.
چون به سی سالگی رسید، زرتشت را مکاشفاتی دست داد.
پس اهورامزدا به او تعلیم داد و او را به پیامبری برگزید و امر فرمود که حقایق و تعالیم و تکالیف «آیین بهی» را به عالمیان بیاموزد. از آن پس هشت سال بر زرتشت گذشت و گویند وی دراین هشت سال در غاری تاریک به کشف میگذرانده است. وی در عالم کشف و شهود با شش فرشتهی مقرب اهورامزدا یعنی «امشاسپندان» گفتگو کرد و از مجلس هرکدام بر روشنایی ضمیر و صفای دل او لختی افزوده گشت. پس از آن زرتشت دعوت خویش را آشکار نمود. ده سال پس از نشر دعوت او بود که اولین نفر به آیین بهی گروید. نخستین فردی که به این آیین اهورایی ایمان آورد ، عموزاده ی او «میدی نیمونها maidhy nimonba» بود.