بند ۱) من از تو این را میپرسم: صریح به من بگو ای اهورا، ای مزدا، کسی مثل تو به دوستی مثل من اعلام کند، از مثال تو، از حرمت نهادن تو(؟)، چگونه باید احترام گذاردن برای کسی مثل همه شما صورت پذیرد! بنابر این، راهنماییهای(؟) دوستانه که برای ما نهاده میشود از طریق نظم کیهانی، به من بگو چگونه احترام شما(؟) باید به نزد ما بیاید، به حساب پندار نیک من/ ما.
بند ۲) من از تو این را میپرسم: صریح به من بگو ای اهورا، پندار نخست چگونه است؟ از بهترین وجود که نیروبخشی (حیاتبخشی) دوباره داده شود به صورت مطلوب برای؟ وی آن کس که خواستار آمدن به آنها است (= قدرتهای حیاتبخش من؟) در مقابل؟ برای آن، حیاتبخش از طریق نظم کیهانی وی، کسی است که برای تمامی … آنچه آنها کسب کردهاند، جستجو میکند. با الهام تو/ وی او درمانگر این وجود است، کسی که از معاملات (تو) اطاعت میکند، ای مزدا.
بند ۳) من از تو این را میپرسم: صریح به من بگو ای اهورا، چه قهرمانی با تولید مثل خود، اولین پدر نظم کیهانی است؟ چه قهرمانی اولین بار راه خورشید و ستارگان را در جای خود قرار داد؟ او چه کسی است که از طریق وی اکنون ماه در ابتدا درخشان شده و سپس تیره میشود؟ درست همان چیزهایی که میخواهم بدانم ای مزدا، و همچنین این موارد دیگر.
بند ۴) من از تو این را میپرسم: صریح به من بگو ای اهورا، چه قهرمانی اولین بار زمین را در این پایین و ابرها را در بالا بدون فرو افتادن قرار داد؟ چه کسی آبها و گیاهان را بوجود آورد؟ چه کسی دو ناوگان نامهرسان را به باد و ابرها پیوند زد؟ چه قهرمانی ای مزدا، دمی پندار نیک است؟
بند ۵) من از تو این را می پرسم: صریح به من بگو ای اهورا، کدام افزارمند اولین بار نور و تاریکی هر دو را در جای خود قرار داد؟ کدام افزارمند خواب و بیداری را در/ برای انسان در جاهای خود قرار داد؟ چه کسی است که از طریق وی است سپیده، ظهر و شب، لحظههایی که خواسته دستیابی به چیزی را به فرد یادآوری میکند؟
بند ۶) من از تو این را میپرسم: صریح به من بگو ای اهورا، واژههایی که به زودی بیان خواهم کرد! چرا که اگر به این شیوه درست باشند، پس به روشنی، به حساب اقدامات ما/ وی هستند که فروتنی اکنون نظم کیهانی را قطور کرده و به حساب/ از طریق پندار نیک ما است که او(؟) فرمان را به تو واگذار میکند. تو در ابتدا برای چه کسی گاو شیرده را بوجود آوردی، که برای ما شادی بوجود میآورد؟
بند ۷) من از تو این را میپرسم: صریح به من بگو ای اهورا، چه کسی فروتنی را بوجود آورد، فرد محترم همراه با فرمان؟ چه کسی اولین بار در پوشش زهدان پسری نیرومند را برای پدر قرار داد؟ با دانستن پاسخها از پیش، ای مزدا، من اینجا هستم و کمک خود با این موارد را به تو عرضه میکنم، کسی که از طریق الهام حیاتبخش، برقرارکنندهٔ همه آنها است.
بند ۱۳) من از تو این را میپرسم: صریح به من بگو ای اهورا، چگونه ما باید اینجا دروغ را از خود دور کرده(؟) و اهریمنِ آن را پایین آوریم به سوی آنهایی که سرشار از امتناع به گوش دادن، شهرت آسمانی را بدست نمیآورند(؟) از طریق همراهی با نظم کیهانی و هیچ لذتی از پرسش از پندار نیک خویش نمیبرند؟
بند ۱۴) من از تو این را میپرسم: صریح به من بگو ای اهورا، چگونه من دروغ را تسلیم دستان نظم کیهانی کنم تا با پندارهای شاعرانهٔ اعلام تو زدوده شود. تا با زور در میان آنها که تحت سیطره دروغ هستند، گسستگی ایجاد کند و آنها را به ستوه آورد، ای مزدا، و بدبخت سازد؟
بند ۱۵) من از تو این را میپرسم: صریح به من بگو ای اهورا، چرا که اگر اکنون تو به همراه نظم کیهانی حکمران این وجود هستید، تا در زمانی که دو ارتش در عدم توافق متقابل به هم میرسند آنرا محافظت کنید، توسط معاملات دورتری که تو ای مزدا، میخواهی کاملاً حفظ کنی، به کدام سوی آن دو میروی و به کدامیک از آنها پیروزی اعطا میکنی؟
بند ۱۶) من از تو این را میپرسم: صریح به من بگو ای اهورا، چه کسی در هم کوبنده موانع و مناسب برای حفاظت از تمامی کسانی که همراه اعلام تو هستند، میباشد؟ بگذار که کمک/ هدایای(؟) درخشان به من اعطا شوند! اعطا کن ای درمانگرِ این وجود به من، به عنوان(؟)پیروز نمونه! بنابر این، بگذار آمادگی گوش فرا دادن/ سروش نزد وی آید به حساب پندار نیک من/ وی، ای مزدا، به وی، به هر کسی که تو می خواهی!
بند ۱۸) من از تو این را میپرسم: صریح به من بگو ای اهورا، چگونه من باید توسط نظم کیهانیِ مراسم آیینی خود، آن مخارج را بدست آورم: ده مادیان با یک اسب نر، و همچنین یک شتر، پاداشی که به من الهام شده است ای مزدا، به عنوان کلیت و ابدیت به شیوهای که تو اکنون آنها را برای خود دریافت میکنی.
بند ۱۹) من از تو این را میپرسم: صریح به من بگو ای اهورا، آن کس که آن مخارج را به کسی که آنرا کسب میکند، ندهد، انسان/ قهرمانی که آنرا با بیان درست برای خود کسب میکند- که باید اولین جبران باشد که برای این به وی میرسد(؟)- من این را میپرسم. در حالیکه جبران مخارج که باید آخرین چیزی باشد که به وی میرسد(؟) را میدانم.
بند ۱) و پس من باید آشکار سازم! حال بشنوید! حال گوش فرا دهید، هم شما که از نزدیک میآیید و هم شما که از دور میآیید! حال، همگی، به آن توجه کنید، چرا که درخشان و آشکار است! باشد که آن کس که اعلام بدی دارد، برای بار دوم این وجود را با اولویت بد خود تخریب نکند، آنکس که تحت سیطره دروغ است، توسط بیانات زبان خویش وامانده است.
بند ۲) بنابر این من میباید دو الهام را در ابتدای این(؟) وجود اعلام نمایم که از میان آن دو باید الهام زندگیبخش به او بگوید کدام یک را تو الهام اهریمنی میدانی(؟): ” نه پندارهای ما، و نه اعلامهای ما، نه پندارهای راهنما، نه اولویتها، نه بیانات، نه کردارها، نه روحهای- دید، نه روحهای- نَفَس با هم تناسب ندارند.” قربانیکنندگان این حالت خوب را تخریب میکنند، همانگونه که چنین کردند- حداقل- یک بار پیش از این.
بند ۳) بنابر این من میباید در اولین اعلام(؟) (= درباره؟) این وجود، آن مشیت الهی که داناست و مزدا اهوره حال با من سخن گفته است را اعلام نمایم: آنانی از شما که نبایستی آنرا به این طریق بوجود آورید، پندار شاعرانه، شیوهای که این مشیت الهی(؟) هست و من باید آنرا بیاندیشم و سخن بگویم، چرا که آن آخرین واژه این وجود “محنت!” خواهد بود.
بند ۴) بنابر این من میباید بهترین اعلام(؟) (= درباره؟) این وجود را مطابق با نظم کیهانی اعلام نمایم: او “مزدا” است، چرا که او کسی که آنرا ایجاد کرد تا پدر پندار نیک باشد، که به تو نیرو میبخشد را میشناسد، در حالیکه دختر وی فروتنی کردارهای نیک است. او «اهورا» است، چرا که وی تمامی چیزها را برای آنها تحت نظر دارد تا فریفته نگردند.
بند ۵) بنابر این من میباید کلمهای را اعلام نمایم که «زندگیبخشترین» به من میگوید، که برای فانیها بهترین است که شنیده شود: هر آنکس که آمادگی گوش فرا دادن به این (آشکارسازی) من را بدهد، به کمال و نامیرایی میرسد. با کردارهای الهامِ نیکِ خویش اهورا، مزدا است.
بند ۵) بنابر این من میباید کلمهای را اعلام نمایم که «زندگیبخشترین» به من میگوید، که برای فانیها بهترین است که شنیده شود: هر آنکس که آمادگی گوش فرا دادن به این (آشکارسازی) من را بدهد، به کمال و نامیرایی میرسد. با کردارهای الهامِ نیکِ خویش اهورا، مزدا است.
بند ۶) بنابر این من میباید بزرگترین همه را اعلام نمایم. ستایش او با نظم کیهانی، آن کس که برای همه آنانی که در الهام زندگیبخش وی هستند سخاوتمند است. بگذار اهورامزدا گوش فرا دهد، که در سرود روحانی وی، من با پندار نیک خویش به بحث میپردازم. بگذار او توسط پندار راهنمای خویش به من بهترین پندارها و بیانات و کردارها را بیاموزد.
بند ۷) آنان باید آرزو کنند که به قدرتهای زندگیبخش و سخاوتمندی چه کسی برسند، یعنی آنانی که زنده هستند و همچنین آنانی که زنده بودهاند و آنانی که زنده خواهند بود، و روح- نَفَس یک نگهدارندهٔ نظم کیهانی، قدرتمند در رقابت برای نامیرایی و در رقابت برای جوان بودن، کدام (قدرتها)، بهر حال، به صورت «بلا» بر سر آنانی که تحت سیطره دروغ هستند، فرود میآید.
بند ۱۳) او، یعنی کسی که یکبار(؟) زرتشت سْپیتَمَه را با سخاوتمندی در میان میراها مورد مرحمت قرار داد، که انسان/ قهرمان بر اساس الگوها بوده و آماده است تا توسط سرود من/ وی شناخته شود. بنابر این، برای وی، مزدا اهوره وجود فعلی را برقرار میسازد، برای وی او رمهاش را به حساب پندار نیک وی به پیش میبرد. حال ما او را به عنوان همراه نیک نظم کیهانی میدانیم.
بند ۱۲) اما وقتی که برنده از طریق نظم کیهانی از میان نتیجهها و نوهها که به عنوان نوادگان «تورَه» پسر «فْریَه» اعلام گردد، باشد که تو، ای اهورامزدا، رمه او را با نیروی فروتنی به پیش ببری. بنابر این مزدا اهوره آنان را به حساب پندار نیکشان برای این انسانهای ما و برای حمایت مطیع کرده است تا آنرا برایشان به دیگران اعلام نماید.
بند ۱۱) «افراد ابله» و «شاعران» توسط فرمانهای بد خود انسان میرا را به کردارهای اهریمنی مطیع کردهاند تا وجود حاضر به تخریب شدن ادامه دهد، آنانی که نَفَس- روح خودشان و دید- روح خودشان وقتی که به جایی برسند که پایاب حسابدار هست و خواهد شد، از خشم به لرزه میافتند، چرا که تمامی دوره زندگی آنان مهمان خانه دروغ میشود.