1. این است فرمان –قانونها و احکامیکه خداوند خالقتان فرموده است به شما تعلیم بدهم تا در سرزمینی که شما برای وارث شدنش به آنجا میروید، انجام دهید.
2. تا اینکه از خداوند خالق خود ترس داشته تمام قانونها و فرمانهایش را که من به تو و به فرزندت و فرزند فرزندت دستور میدهم در تمام مدت عمرت رعایت نمایی و عمرت طولانی شود.
3. ای ییسرائل (اسرائیل) (آنها را) گوش داده مواظب باش انجام دهی تا وضع تو خوب شود و همانگونه که خداوند خالق پدرانت به تو گفت در آن سرزمینی که در آن شیر و شهد جاری است بسیار زیاد گردید.
4. ای ییسرائل (اسرائیل) گوش بده خداوند خالق ما، خداوند یکتاست.
5. خداوند خالق خود را با تمام قلبت و با تمام جانت و با تمام دارائیت دوست بدار.
6. و این سخنانی که من امروز به تو فرمان میدهم روی قلبت، (مورد توجه تو) باشد.
7. هنگام نشستنت در خانه و راه رفتنت و در وقت خوابیدن و برخاستنت، آنها را خوب به فرزندانت یاد بده و در مورد آنها گفتگو نما.
8. آنها را به عنوان علامت روی دستت ببند و به منزلهی زینت بین چشمانت قرار گیرد.
9. آنها را بر باهوهای دَرِ خانه و بر دروازههای خویش بنویس.
10. و واقع شود هنگامی که خداوند خالقت تو را به آن سرزمینی که به پدرانت، به اَوراهام (ابراهیم) و ییصحاق (اسحاق) و یعقُوو (یعقوب) سوگند یاد کرد آن را به تو بدهد، بیاورد، یعنی (به) شهرهای بزرگ و خوبی که تو نساختی ...
11. و به خانههای پر از نعمت که تو پر نکردی و چاههای حفر شدهای که تو حفر نکردی، تاکستانها و زیتونهایی که تو غرس ننمودی (وارد شده) بخوری و سیر شوی ...
12. مواظب خود باش، مبادا خداوند را که تو را از سرزمین مصر از خانهی غلامی بیرون آورد، فراموش کنی.
13. از خداوند خالق خود ترس داشته باش و او را ستایش نما و (در صورت لزوم به امر دادگاه) به نام وی سوگند یاد کن.
14. به دنبال دیگر معبودها، از معبودهای قومهاییکه اطراف شما هستند نروید.
15. زیرا خداوند خالقت قادر غیور در میان توست، مبادا خشم خداوند خالقت بر تو افروخته شده از روی زمین نابودت سازد.
16. خداوند خالقتان را همانگونه که در مَسا آزمودید نیازمایید.
17. فرمانهای خداوند خالقتان و دستوراتش را (که اجرای آنها گواهی دادن بر وجودش میباشد) که به شما داد حتماً رعایت کنید.
18. آنچه که در نظر خداوند پسندیده و نیکوست به عمل آور تا وضعت خوب شود و تا به آن سرزمین خوبی که خداوند به پدرانت سوگند یاد کرد، وارد شوی و وارث آن گردی.
19. تا اینکه همانگونه که خداوند گفت دشمنانت را از مقابل تو دفع کند.
20. چنانچه در آینده، پسرت از تو پرسیده بگوید این فرامین (گواه بر وجود خدا) و قانونها و احکامیکه خداوند خالق ما به شما فرمان داد چیست؟
21. به پسرت بگو در مصر غلام پَرعُوه (فرعون) بودیم. خداوند ما را از مصر با قدرتی قوی بیرون آورد.
22. خداوند در مصر، در نظر ما آیات و معجزات بزرگ و مصیبتباری برای پَرعُوه (فرعون) و تمام خاندانش ظاهر ساخت.
23. و ما را از آنجا خارج کرد تا اینکه ما را به آن سرزمینی که (در مورد آن) به پدران ما سوگند یاد کرده بود آورده و (آن را) به ما بدهد.
24. پس خداوند به ما فرمان داد تمام این قانونها را به منظور ترسیدن از خداوند خالق خود و خوشبخت بودن در تمام عمر انجام دهیم تا مانند امروز به ما زندگی ببخشد.
25. و اگر مواظب بوده تمام این فرمانها را همانگونه که به ما فرمان داده است، در حضور خداوند خالق خود عمل نماییم سعادت خواهیم داشت.
1. مُشه (موسی) تمام فرزندان ییسرائل (اسرائیل) را فراخوانده به آنها گفت: ای ییسرائل به قانونها و احکامی که من امروز در حضور شما میگویم گوش داده و آنها را بیاموزید و رعایت نموده عمل کنید.
2. خداوند خالق ما، در حُورِو با ما پیمان بست.
3. نه تنها خداوند این پیمان را با پدران ما (بست) بلکه با ما، خود ما، اینهاییکه امروز همگی اینجا زندهایم، منعقد نمود.
4. خداوند در آن کوه، رویاروی، از میان آتش با شما سخن گفت.
5. نظر به اینکه از آن آتش ترس داشتید و بالای کوه نرفتید، من در آنوقت بین خداوند و شما ایستادم تا کلام خداوند را با شما به این شرح اطلاع دهم.
6. من خداوند، خالق تو هستم، که تو را از سرزمین مصر از خانهی بندگی بیرون آوردم.
7. در مقابل من معبودان دیگری برای تو وجود نداشته باشد.
8. هیچ تصویری – هیچ شکلی: از آنچه در آسمان و بالای آن و در زمین و پایین آن و در اعماق آبها باشد برای خود نساز.
9. به آنها سجده نکن و آنها را پرستش ننما. چونکه من خداوند خالقت قادر غیور بازخواست کنندهی گناه پدران از فرزندان (فرزند و نوه) و از نسل سوم و از نسل چهارم دشمنانم (که پیرو پدر بدکار خود باشند) میباشم.
10. نیکی کننده به هزاران (نسل) یعنی به دوستانم و به کسانی که فرمانهای مرا مراعات میکنند. (یعنی کسانی که پیرو پدر نیکوکار خود هستند میباشم).
11. نام خداوند خالقت را بیهوده بر زبان نیاور زیرا کسی را که نام او را بیهوده بر زبان آورد بدون مجازات نخواهد گذاشت.
12. همان طوری که خداوند خالقت تو را فرمان داد، مواظب باش روز شبات را مقدس بداری.
13. شش روز کار کن و تمام کارت را انجام بده.
14. و روز هفتم برای خداوند خالقت شبات است، تو و پسرت و دخترت و غلامت و کنیزت و گاوت و الاغت و هر چارپایی که از آن تو باشد و غریبت که تحت اختیار تو هستند هیچ کاری نکنید. تا اینکه غلامت و کنیزت چون تو استراحت کنند.
15. به یاد آور که در سرزمین مصر غلام بودی و خداوند خالقت با قدرت قوی و بازوی افراشته تو را از آنجا بیرون آورد. به همین جهت خداوند خالقت به تو فرمان داد (دستورات) روز شبات را رعایت کنی.
16. همانگونه که خداوند خالقت به تو فرمان داد به پدرت و مادرت احترام بگذار تا اینکه عمرت طولانی شود و تا اینکه روی آن سرزمینی که خداوند خالقت به تو میدهد وضع خوبی داشته باشی.
17. قتل نکن، زنا نکن و دزدی نکن. برای همنوعت شهادت دروغ نده.
18. و حسرت زن همنوعت را مبر و خانهی همنوعت را –کشتزارش و غلامش و کنیزش، گاوش و الاغش و هر چه را مال همنوعت است آرزو نکن.
19. خداوند در کوه از داخل آتش ابر و مه این سخنان را با صدای بلند گفت و تکرار نکرد. آنها را بر دو لوح سنگی نوشته به من داد.
در هر راهی که خداوند خالقتان به شما فرمان داد، بروید. تا اینکه زنده بمانید و وضعتان خوب باشد، و در آن سرزمینی که ارث میبرید عمر طولانی داشته باشید.
1. و اکنون ای ییسرائل (اسرائیل) برای اینکه زنده بمانید و به آن سرزمینی که خداوند خالق اجدادتان به شما میدهد وارد شده آن را تصرف نمایید به قانونها و احکامی که من به شما یاد میدهم که انجام دهی گوش بده.
2. بر چیزی که من به شما فرمان میدهم، نیفزایید و از آن کسر ننمایید و فرمانهای خداوند خالقتان را که من به شما فرمان میدهم رعایت کنید.
3. چشمان شما ناظرند که خداوند در مورد بُتِ پِعُور چه کرد. زیرا خداوند خالق تو هر کسی را که به دنبال بُتِ پِعُور رفت، از میان تو نابود کرد.
4. ولی شما که با خداوند خالقتان پیوند دارید تمامتان امروز زندهاید.
5. توجه کن که همانطور که خداوند خالقم به من فرمان داد قانونها و احکام را به شما یاد دادم. تا در آن سرزمینی که شما برای تصرفش بدانجا وارد میشوید همینگونه عمل کنید.
6. رعایت نموده عمل کنید، زیرا این (توراه) در نظر اقوام، عقل و فهم شماست که اگر از تمام این قانونها خبر یابند خواهند گفت: این قوم بزرگ، تنها قوم عاقل و فهیم است.
7. زیرا کدام قوم بزرگی است که معبودی چون خداوند داشته باشد که هر زمانی که به درگهش فریاد برآورد، به او نزدیک باشد.
8. و کدام قوم بزرگی است که قانونها و احکامی عادلانه مانند تمام این تُورایی که من امروز در مقابل شما میگذارم داشته باشد؟
9. فقط مواظب خودت باش و جانت را کاملاً حفظ نما، مبادا این چیزها را که چشمانت دیدند فراموش کنی و مبادا در تمام روزهای زندگیت از دلت بیرون برود. آنها را به آگاهی فرزندان و فرزندان فرزندانت برسان.
10. روزی را که در حُورِو در مقابل خداوند خالق خودت ایستادی (فراموش مکن). آن زمانی که به من گفت این قوم را جمع کن تا سخنان خود را به گوش آنها برسانم تا در تمام مدتی که بر روی زمین زندگی میکنند از من بترسند و آنرا به فرزندان خود تعلیم دهند.
11. پیش آمده زیر کوه ایستادید، و آن کوه تا قلب آسمان در آتش مشتعل بود و به خاطر ابر و مه تار بود.
12. خداوند از میان آتش با شما سخن میگفت: شما صدای سخنان را شنیدید و شکلی را نمیدیدید فقط صدا (را میشنیدید).
13. پیمانش –ده فرمان- را به شما اعلام داشت که انجام دهید و آنها را روی دو لوح سنگی نوشت.
14. و در آن موقع خداوند به من فرمان داد که قانونها و احکام را به شما یاد بدهم تا آنها را در سرزمینی که شما به سوی آن میروید تا آنرا تصرف نمایید، انجام دهید.
15. خیلی مواظب جانهای خود باشید زیرا در روزی که خداوند در حُورِو از درون آتش به شما سخن گفت هیچ شکلی را ندیدید.
16. مبادا فاسد شوید و برای خود تصویری –یا هر تمثالی که نمایانگر چیزی باشد، ترکیب مذکر یا مؤنثی بسازید.
17. شکل هر چارپایی که در زمین است شکل هر پرندهی بالداری که در آسمان پرواز کند ...
18. شکل هر جنبندهای خاکی، شکل هر موجودی در سطوح آبها از سطح زمین به پایین.
19. مبادا چشمانت را به سوی آسمان بلند کنی و خورشید و ماه و ستارگان یعنی تمام اجرام آسمانی را ببینی و منحرف گشته به آنها سجده نمایی و آنها را پرستش کنی –چونکه خداوند خالقت آن (اجرام آسمانی) را به همهی اقوام زیر آسمان (از آن جمله قوم ییسرائل (اسرائیل)) سهم داده است. (تا از خواص آنها بهرهبرداری کنند نه که آنها را پرستش کنند).
20. و اما خداوند شما را گرفته از کورهی (ذوب) آهن یعنی از مصر بیرون آورد تا مانند امروز قوم اختصاصی او باشید.
21. و خداوند به خاطر سخنان شما به من غضب کرد و بر سر عدم عبور من از یردِن و اینکه به آن سرزمین خوبی که خداوند خالقت به ملکیت به تو میدهد وارد نشوم سوگند یاد کرد.
22. زیرا من در این سرزمین میمیرم، از یردِن عبور نخواهم کرد ولی شما عبور میکنید و آن سرزمین خوب را به ارث خواهید برد.
23. مواظب خودتان باشید مبادا پیمانی را که خداوند خالقتان با شما بسته است فراموش نموده، و شکل هرچیزی را که خداوند خالقت تو را منع کرده است برای خود بسازی.
24. زیرا خداوند خالق، آتش سوزاننده و قادر غیور است.
25. هرگاه فرزندان و نوادگانی به وجود آوردی و در آن سرزمین مدت زیادی اقامت کرده فاسد شوید و مجسمهی شکل هر چیزی را بسازید و در نظر خداوند خالقت به منظور عصبانی نمودن او آن بدی (بتپرستی) را انجام دهید.
26. امروز آسمان و زمین را برای شما شاهد میگیرم که از آن سرزمینی که شما از یردِن به آنجا عبور میکنید تا آن را تصرف کنید، حتماً در به در میشوید. بر آن، عمر طولانی نخواهید داشت بلکه حتماً آواره خواهید شد.
27. خداوند شما را میان قومها پراکنده خواهد کرد و میان قومهایی که خداوند شما را به آنجا میبرد جمعیت کمی باقی خواهید ماند.
28. و آنجا بتهای چوبی و سنگی ساخت دست انسان را، که نمیبینند و نمیشنوند و نمیخورند و نمیبویند پرستش خواهید کرد.
29. (بالاخره) در آنجا خداوند خالقت را طلب خواهید کرد، چنانچه با تمام قلبت و با تمام جانت او را جستجو کنی (وی را) خواهی یافت.
30. در موقع مذلتت وقتی تمام این چیزها به سر تو آمد، در دورههای آخر، به درگاه خداوند خالقت بازگشت نموده گفتههای او را اطاعت خواهی کرد.
31. نظر به اینکه خداوند خالقت مهربان است تو را ترک نخواهد کرد و نابودت نخواهد نمود و پیمان پدرانت را که به آنها سوگند یاد کرد به فراموشی نخواهد سپرد.
32. فقط دربارهی روزهای پیشین که قبل از تو بوده است –از روزی که خداوند آدم را روی زمین آفرید، از این سوی آسمان تا آن سوی آن جویا شو، آیا چنین کار بزرگی انجام یافته است؟ آیا مانند آن شنیده شده است؟
33. آیا قومی (هست که) صدای خداوند را که از میان آتش سخن بگوید همانگونه که تو شنیدی، شنیده و زنده مانده باشد؟
34. آیا (هرگز) معبودی کوشش کرده است آنسان که خداوند خالقتان جلو چشم تو در مصر برای شما عمل کرد وارد شده، با آزمایشات و آیات و معجزات و جنگ و با قدرتی قوی و بازویی افراشته و با کارهای شگفتانگیز و عظیم گروهی را از میان گروهی دیگر برای خود بیرون ببرد؟
35. (اینها) به تو نشان داده شد تا بدانی که خداوند همان خداوند است و به جز او (خداوندی) نیست.
36. از آسمانها صدایش را به تو شنوانید تا تو را تأدیب نماید و روی زمین آتش بزرگش را نشانت داد و سخنانش را از میان آتش شنیدی.
37. به علت اینکه پدرانت را دوست میداشت نسل او (نسل یعقُوو (یعقوب)) را بعد از او انتخاب نمود. پس تو را با حضور خود به وسیلهی نیروی بزرگش از مصر بیرون آورد.
38. تا قومهای بزرگ و دلیرتر از تو را از مقابل تو براند و تو را به سرزمین ایشان آورده و مانند امروز (که میبینی) سرزمین آنها را به ملکیت تو درآورد.
39. پس امروز بدان و قلبت را (به این امر) متمایل کن که از آسمان به بالا و روی زمین به پایین خداوند خالق است و دیگر (خدایی) نیست.
40. پس قانونها و فرمانهایی را که من امروز به تو دستور میدهم رعایت نما تا وضع تو و فرزندان تو بعد از تو بهتر شود، و برای اینکه روی آن سرزمینی که خداوند خالقت به تو میدهد، تمام روزگار، عمر طولانی داشته باشی.
41. آنوقت مُشه (موسی) در این طرف یردِن، در سمت شرقی، سه شهر جدا کرد.
42. تا قاتلی که همنوع خود را غیرعمدی به قتل رسانیده و قبلاً دشمن وی نبوده باشد به یکی از این شهرها بگریزد و زنده بماند.
43. (شهرهای مذکور عبارت است از:) بِصِر در بیابان در سرزمین جلگه برای رِئووِنیها، و رامُوت در گیلعاد برای گادیها و گُولان در باشان برای مِنَشِهایها.
44. شریعتی که مُشه (موسی) پیش فرزندان ییسرائل (اسرائیل) قرار داد به شرح زیر است:
45. اینها فرمانها(ی گواه بر وجود خدا) و قانونها و احکامی است که مُشه (موسی) هنگام بیرون آمدن فرزندان ییسرائل (اسرائیل) از مصر به آنها گفت.
46. مُشه (موسی) و فرزندان ییسرائل (اسرائیل) هنگام خروجشان از مصر، در آن سوی یردن، در گَی، مقابل بِت پِعُور، در سرزمین سیحُون پادشاه اِمُوری که ساکن حِشبُون بود وی را شکست دادند.
47. سرزمین وی و سرزمین عُوگ پادشاه باشان –دو پادشاه اِمُوری را که در این سوی یردِن در سمت شرق است به ارث بردند.
48. از عَرُوعِر که در کنار رود اَرنُون است و تا کوه سیئُون یعنی همان حِرمُون.
49. و تمام بادیهی طرف شرقی یردِن و تا دریای آن بادیه زیر سراشیبیهای قله.
1. پس متمایل گشته از راه باشان بالا رفتیم. «عُوگ» پادشاه «باشان»، خود با تمام قومش، برای جنگ در برابر ما به «اِدْرِعی» آمد.
2. خداوند به من گفت: از او ترس نداشته باش زیرا او و تمام قومش و تمام سرزمینش را به دست تو تسلیم کردم. پس همانگونه که با «سیحُون» پادشاه «اِمُوری» که در «حِشبُون» ساکن بود، عمل کردی با او عمل کن.
3. خداوند خالق ما، «عُوگ» پادشاه «باشان» و تمام قومش را هم به دست ما تسلیم کرد تا حدی که وی را شکست دادیم و رهایی یافتهای برای او باقی نگذاشتیم.
4. در آنوقت تمام شهرهایش یعنی شصت شهر –تمام منطقه «اَرگُوو»- تمام مملکت «عُوگ» در «باشان» را تسخیر نمودیم. شهرکی نبود که آنرا نگرفته باشیم.
5. علاوه بر شهرهای بیحصاری که بسیار زیاد بود، تمام اینها شهرهایی بود حصاردار با دیوارهای بلند و درهای دولنگهای با پشتبند.
6. همانطور که با «سیحُون» پادشاه «حِشبُون» عمل کرده بودیم، آنها را یعنی تمام اهالی شهر و زنان و اطفال را تباه ساختیم.
7. و تمام چارپایان و غنیمت آن شهرها را برای خود تاراج کردیم.
8. در آنوقت آن سرزمین را از رود «اَرنُون» تا کوه «حِرمُون» که در شرق «یردِن» است از دست این دو پادشاه اِمُوری گرفتیم.
9. صیدُونیها «حِرمُون» را، «سیریون» و «اِمُوریها» آنرا، «سِنیر» میخواندند.
10. تمام شهرهای آن دشت و تمام گیلعاد و تمام «باشان» تا «سَلخا» و «اِدْرِعی»، شهرهای کشور «عُوگ» در «باشان» بود.
11. زیرا از بقیه «رِفائیم» فقط «عُوگ» پادشاه «باشان» باقی مانده بود. هم اکنون گهواره آهنین او در (شهر) رَبَت (متعلق به) فرزندان عَمُون موجود است. طولش نه اَما و عرض آن چهار اَمای مردانه است.
12. و آن سرزمین را آنوقت تصرف کردیم. از عَرُوعِر که کنار رود اَرنُون است، و نصف کوه گیلعاد و شهرهایش را به رِئووِنیها و گادیها دادم.
13. و بقیه گیلعاد و تمام باشان –کشور عُوگ را به نصف سبط مِنَشه دادم. تمام منطقه اَرگُوو، یعنی تمام باشان سرزمین رِفائیها خوانده میشد.
14. یائیر پسر مِنَشه تمام منطقه اَرگُوو تا مرز گِشوری و مَعَخاتی را گرفت و آنها را به نام خود خواند. باشان را، حَوُوت یائیر (نامید) که تا امروز (به همین نام) باقی است.
15. و گیلعاد را به «ماخیر» دادم.
16. و از گیلعاد و تا رود اَرنُون داخل دره و تا انتهای مرز را به رِئووِنیها و گادیها دادم و تا رود یبُوق که مرز فرزندان عَمُون است ...
17. علاوه بر آن بادیه و یردِن و تا انتهای مرز، از کینِرِت تا دریای آن بادیه که همان دریای نمک است، پائین دامنه آن قله به طرف شرق.
18. در آنوقت به شما فرمان داده گفتم: خداوند خالقتان این سرزمین را به شما داده است تا آن را تصرف کنید. پس شما همهی مردان دلیر پیشاپیش برادران خود – فرزندان ییسرائل (اسرائیل)- مجهز عبور نمایید.
19. فقط زنان و اطفال و مواشی شما، که میدانم مواشی زیاد دارید، در شهرهایتان که آنها را به شما دادم بمانند.
20. تا خداوند به برادران شما چون شما آسایش بخشد و آنها هم سرزمینی را که خداوند خالقتان در آن طرف یردِن به آنها میدهد تصرف نمایند. سپس هرکدام به زمین ملکی خود که به شما دادم بازگردید.
21. و در آن وقت به یهُوشوعَ (یُوشَع) دستور داده گفتم: عملی را که خداوند خالقتان با این دو پادشاه کرد دیدی، خداوند با تمام کشورهایی که تو به سوی آنها میروی، همینطور عمل خواهد کرد.
22. از آنها ترس نداشته باشید زیرا خداوند خالق شماست که برای شما جنگ میکند.
پاراشای وائِتحَنَن
23. در آنوقت به خداوند التماس کرده گفتم:
24. خداوندا، خداوند، تو شروع کردی که بزرگواری و قدرت زیادت را به بندهات نشان دهی، چونکه کدام نیرویی در آسمان و زمین وجود دارد که کارها و دلاوریهای تو را انجام دهد.
25. تمنا اینکه (اجازه دهی از یردِن) عبور نمایم و آن سرزمین خوبی را که در آنطرف یردِن است یعنی این کوه زیبا و لِوانُون را ببینم.
26. خداوند به سبب شما به من خشم کرد و به سخنم گوش نداد. خداوند به من گفت: تو را بس است. بار دیگر در این مورد با من به صحبت ادامه نده.
27. بر سر این قله برآمده و چشمانت را به باختر و شمال و جنوب و خاور متوجه کن و با چشمانت ببین زیرا از این یردِن نخواهی گذشت.
28. به یهُوشوعَ (یُوشَع) فرمان بده. او را تقویت و تشجیع کن زیرا او پیشاپیش این قوم خواهد گذشت و او آن سرزمین را که میبینی، به ملکیت آنان درخواهد آورد.
29. پس در «گی» مقابل بِت (خانهی) پِعُور ماندیم.
1. همچنان که خداوند به من سخن گفته بود، از سمت راه دریای سرخ متمایل شدیم و به طرف بیابان حرکت نموده روزگار زیادی کوه «سِعیر» را دور زدیم.
2. خداوند به من چنین سخن گفت:
3. دور زدن این کوه برای شما کافی است، به طرف شمال روی آورید ...
4. به قوم چنین فرمان بده: شما از مرز برادرانتان –فرزندان «عِساو» که در سِعیر ساکنند عبور میکنید. از شما ترسانند، زیاد احتیاط کنید.
5. با آنها درنیفتید، چونکه از سرزمین آنها حتی به اندازهی جای کفپایی به شما نخواهم داد. زیرا کوهستان «سِعیر» را به «عِساو» به ارث دادم.
6. (مواد) خوراکی را از آنها با پول خریده بخورید و آب را هم از آنها با پول خریده بنوشید.
7. زیرا خداوند خالقت تو را در تمام کسب و کارت برکت داد. از مسیرت در این بیابان بزرگ اطلاع داشت. اینک چهل سال است که خداوند خالقت با توست چیزی کسر نداشتی.
8. از کنار برادران خود –فرزندان عِساو که ساکن سِعیر هستند از راه آن بادیه، از «اِلَت» و «عِصیون گِوِر» عبور کردیم. پس متمایل گشته از بیابان مُوآو گذشتیم.
9. خداوند به من گفت «مُوآو» را محاصره نکن و با آنها به جنگ نپرداز زیرا از سرزمینش به تو ارث نخواهم داد. چونکه «عار» را به فرزندان «لُوط» به ارث دادم.
10. قبلاً در آن (سرزمین) «اِمیها» که مانند «عَناقیها» قومی بزرگ و کثیر و قد بلند بودند، مسکن داشتند.
11. آنها هم مانند «عَناقیها» (جزء) «رِفائیم» محسوب میگردند و «مُوآویها» آنها را «اِمیم» میخواندند.
12. همانگونه که ییسرائل (اسرائیل) با سرزمین موروثی خود که خداوند به آنها داد عمل کرد فرزندان عِساو هم «حُوریها» را که قبلاً در «سِعیر» ساکن بودند بیرون رانده از پیش خود نابودشان کردند و جای آنها ساکن شدند.
13. اکنون برخاسته از رود «زِرِد» بگذرید. پس از رود زِرِد گذشتیم.
14. از زمانیکه از «قادِشبَرنِیع» رفتیم تا موقعی که از رود «زِرِد» گذشتیم سی و هشت سال طول کشید و همانگونه که خداوند برای آنها سوگند یاد کرده بود، نسل مردان جنگی از میان اردوگاه نابود شد.
15. و قدرت خداوند هم به منظور آشفته کردن آنها تا فنا شدنشان، دخالت کرد.
16. هنگامی که تمام مردان جنگی از میان آن قوم نابود شدند ...
17. خداوند به من چنین گفت:
18. تو امروز از «عار» سر حد «مُوآو» عبور میکنی.
19. مقابل «بِنیعَمُون» پیش میروی. آنها را محاصره مکن و با آنها درنیفت زیرا از سرزیمن «بِنیعَمُون» به تو ارث نمیدهم، چونکه آن را به فرزندان «لُوط» به ارث دادم.
20. آن هم سرزمین«رِفائیم» به حساب میآید. قبلاً «رِفاییها» در آن ساکن بودند و «عَمُونیها» آنها را «زَمزومیها» میخواندند.
21. قومی بزرگ و انبوه مانند «عَناقیها» قد بلند (بودند) که خداوند آنها را از پیش ایشان نابود ساخت. پس وارث آنها شده جای ایشان ساکن شدند.
22. نسبت به فرزندان «عِساو» هم که ساکن «سِعیر» هستند (خداوند) همانگونه عمل نمود و «حُوری» را از برابرشان نابود کرد. پس (فرزندان عِساو) وارث آنها شده تا امروز در جای ایشان ساکن شدند.
23. «کَفتُوریها» را که از «کَفتُور» خارج شده بودند، «عَویها» را که ساکن «حَصِریم» تا «عَزا» بودند، نابود کرده، جای ایشان ساکن شدند.
24. برخیزید و حرکت نموده از رود «اَرنُون» بگذرید. توجه کن «سیحُون» پادشاه «حِشبُون» اِمُوری و سرزمینش را به دست تو دادم. شروع کن تصرف نما و با او در افتاده بجنگ.
25. امروز شروع کرده ترس و خوف تو را بر اقوام زیر تمام آسمان مستولی خواهم گردانید. به طوری که به محض شنیدن آوازهی تو بر خود لرزیده در برابر تو وحشتزده شوند.
26. پس فرستادگانی با سخنان صلحآمیز از بیابان «قِدِمُوت» نزد «سیحُون» پادشاه «حِشبُون» فرستاده گفتم:
27. اجازه بده از سرزمینت عبور نموده فقط در مسیر جاده، طی طریق نمایم. به راست و به چپ متمایل نخواهم گشت.
28. خوراک را در برابر پول به من بفروش تا بخورم و آب را در برابر نقره به من بده تا بنوشم فقط اجازه بده پیاده عبور نمایم.
29. همانگونه که فرزندان «عِساو» که در «سِعیر» ساکن هستند و «مُوآویها» که ساکن «عار» میباشند، با من عمل کردند. تا به سوی سرزمینی که خداوند خالق به ما میدهد از «یردِن» بگذرم.
30. ولی «سیحُون» پادشاه «حِشبُون» نخواست در خاک خود به ما راه عبور بدهد زیرا خداوند خالقت روحش را سخت و دلش را قوی نمود، برای اینکه او را چون امروز به دست تو تسلیم نماید.
31. خداوند به من گفت توجه کن شروع کردم که سیحُون و کشورش را در برابر تو تسلیم کنم. شروع کن و آن را تصرف نما تا وارث سرزمین وی گردی.
32. پس «سیحُون» با تمام قومش برای رویارویی و جنگیدن با ما به سوی «یهَص» پیشآمد.
33. خداوند خالقمان او را در برابر ما تسلیم نمود. پس وی و فرزندانش و تمام قومش را شکست دادیم.
34. در آنوقت تمام شهرهایش را تسخیر نموده و تمام اهالی آن شهر و زنان و اطفال را تباه کردیم. نگذاشتیم کسی رهایی یابد.
35. فقط چارپایان و غنیمت شهرهایی را که تصرف کردیم برای خود تاراج نمودیم.
36. از «عَرُوعِر» که در کنارهی رود «اَرنُون» است و شهری که داخل دره میباشد تا «گیلعاد» شهرکی نبود که از دسترس ما خارج باشد. همه را خداوند خالقمان در برابر ما تسلیم نمود.
37. فقط به سرزمین فرزندان «عَمُون» -تمام کناره رود «یبُوق» و شهرهای آن کوهستان و هر محلی که خداوند خالق ما فرموده بود- نزدیک نشدی.