-
هر تفکر و اندیشه ای که به نفع بشریت باشد خوبست
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:50
هر تفکر و اندیشه ای که به نفع بشریت باشد خوبست.هر اندیشه ای که سودرسان بشریت باشد خوبست. و هر اندیشه ضد بشری بد است.هر اندیشه ای که خشنودی خدا را داشته باشد خوبست.زیرا رضایت خداوند هست که انسانها را به سر منزل رستگاری و خوبی رهنمود میکند. این اندیشه خوب چه در انسانها گیاهان حیوانات و کمک به بشریت باشد خوبست.مهربانی...
-
خرد و بینش و دانایی
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:49
خرد و بینش و دانایی در انسانی که بجوید بکوبد درست اندیشد به افزایش و کمال گرفتن بهتر و ظرف تفکر انسان بازتر و روش و عملکردش نیکوتر میشود. زیرا انسان در بستر رشد معنوی هست که افزانتر از قبل و بهتر از روز قبلش شود. معنویت درست بینی معنویت درست اندیشیدن در حکمت ها و اسرار الهی در ظرف عظیم دریای دانش خداوند بر انسان در...
-
ما آمده ایم تا بر هم مرحم شویم نه بر هم زخم
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:48
ما آمده ایم تا بر هم مرحم شویم نه بر هم زخم ما را خداوند خالق زیبایی ها آفرید تا در جهانی بر رضایت خداوند کوشش و تلاش کنیم در بر این کوشش و تلاش در هر بعد آن به امورات آفرینش. خلقت. انسان.جهان. و زندگی درست بیندیشیم.و هم را به صعود رسانیم و نه سقوط زیرا آنهایی که سقوط کرده اند مشتاق به صعود انسانی خود نیستند در مرگ...
-
در ورطه آزمایش
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:47
اگر بر احوال کسی میخندی روزی آنکس به احوال دل تو خندد. یعنی زیر زبر جهان و بالا و پایین جهانست که انسان را در ورطه آزمایش قرار میدهد.یعنی جهان روزی به نفع تو و روزی هم به ضرر توست مگر آنکه در هر دوی آن شکرگذار باشد نه بر کسی خندد نه کسی بر او خندد.زیرا جهان ندای ماست هر ندا سوی ما روزی آید.پس ندای خوبی هست که صدای...
-
خداوند دانای کل هست
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:45
خداوند سخاوت هست خسیس نیست خداوند مهربانیست خداوند عادلست خداوند قادر هست خداوند قدرت دهنده هست.حالا بر عکس آن در آدمی بروز کند آدمی خسیس شود آدمی نامهربان شود آدمی نا عادلانه شود آدمی قادر به انجام هیچ کاری نباشد در پس آن همه را بر عکس در خود روشن کند یعنی سوزاننده خود شود و چراغدان را روی غلط دهد. اما انسان سخاوتمند...
-
صبر و استقامت و کوشش درست
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:45
گوهر شناسی یک گوهر شناس قابل میخواهد یا گوهر شناسی ها گوهر شناسان قابل.یک بینایی هست یک تفکر یک تشخیص و یک آن که خدای قادر مطلق بر تمامی دانسته ها واقف. اما اگر یک گوهر درست در ظرف یک دشمنی قرار گیرد آن گوهر تاریک نمیشود اگر در تکامل افراد توانا قرار گیرد و اگر این توانایی بالا رود تدافع ها خنثی.پس مهم اصل درست در...
-
راه تا رسیدن به هدف نهایی از صفر تا صد آن
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:40
آنچه واقعن از تفکر بر دل جاری شود لاجرن بر دل نشیند آنچه بی حس و فقط گفته شود لاجرن نه در دل نشیند و نه در خود تفکر انسان.هر شخصی در هر زمینه ای که هست ارائه دهنده هست و تشخیص آن جمعی از توانایی ها در آن.خداوند که قادر مطلق هست دانای کل هست و واقف به تمامی امور اما انسانها بسته به توانایی و ظرفیت سازی های خود هستند که...
-
جوشش و کوشش در کاری که میکنید
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:39
شما در جهانی هستید که هفت میلیارد تفکر در آن زیست میکند. چند میلیارد و هر تعداد آن شاخه بندی تفکری و هر انسان یک نوع برخورد.حالا چقدر در طول این تاریخ ها زندگی کردند و رفتند و حیات زندگانی و اینها. پس انسانها چکش وار نیستند میخ در سر فرو رود بلکه پذیرش کننده هستند در تفکر.چیزی که میخ وار برود کم کم شل شده میفتد میخکوب...
-
فرصت را غنیمت شمردن
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:37
کج فکری چیست اصطلاحی کشنده تفکریست که همه برداشت های ذهنی آن کج هست یا تابدار.گل زیبا نه خار دارد. دریای زیبا غرق میشوی خورشید تابنده وای سوزانست کتاب خوب کی حوصله داره کار خوب فایدش چیه مرحم شدن کی برا ما مرحم میشه خلاصه هر سازی ناکوک زدن کج مداری در تمامی امور زخم یا بی تفاوتی مطلق.دو حالت لذت از درد دیگران یا بمن...
-
سخت ترین شرایط بهترین راه حل
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:36
شما فرض کنید در یک جزیره افتادید همه آدمخوار هستند اگر شما آدم نخورید آنها شما را میخورند چون فرق بین خود و شما را در این میدانند که شما از قبیله آنها نیستید.حالا فرض کنید شما رفتید در قبیله آدمخوارها گفتید آدم نخورید آنها هم گفتند چشم:نمیشود در سرشان نمیرود چرا چون با آنچه در آن زندگی کردند پرورش غلط یافتند مثال...
-
خیر اندیشی
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:34
دری زنگ زده قفل محکمی بر آن. در زنگ زده بدون نگاه بی ارزش و قفل آن زنگ زده.در بدون کارایی و در بدون کارایی فقط بستن آن.اما در زنگ زده قفل زنگ زده. جلوی آن علفهای هرز. و بدون مصرف و نگاه کردن.در باز میشود و قفل آن برداشته میشود.زمین خالی پر از علفهای هرز بی مصرف. داخل زمین میشوید. علفهای هرز آن را میچینید. و یک بیل و...
-
تحول انسانی
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:33
اگر توانستیم خشم را کنترل کنیم یعنی بذر تاریکی را در کوچکترین نمود آن درونمان خشک کردیم.در تحول انسانی نو شدن یعنی دقیقه و دقایق و ساعتهای تو نو بشود در سمت کمال و روشنایی بیشتر اگر یک در جا زدید یعنی یه پله عقب تر رفتید.نو شدن در نو شدن درست و صحیح یعنی من بذر خشم.حسادت.کینه.انتقام.بدی را با بدی جبران کردن.و خشک کردن...
-
تفکرات بزرگ در گنجایش روح بزرگ
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:32
روح های بزرگ تفکرات بزرگ هستند.تفکرات بزرگ در گنجایش روح بزرگ هست.تفکرات مثبت تفکراتی هستند که روح را از خساست در میاورد.تفکرات منفی روح را کوچک میکند.اگر در یک پارچ آب دو برابر آن آب بریزید سرریز میشود. روحی که گنجایش آن زیاد بشود انعکاسش تجلی بزرگی از معنویت میشود.خداوند بسیار بخششگر و عادل هست.بسیار مهربانست.این...
-
زنجیره انسانی
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:32
جواب بدی با بدی میشود .بد بودن جواب بدی با خوبی گوهرست.این گوهر والاترین گوهر هست که اگر درون انسانی روشن شود.اول برداشت آن آرامش خود و دیگرانست.اگر در سختی ها و مصائب و مشکلات.صبوری کنید.اگر این را باور داشته باشید که خداوند خیرخواه بشریت هست.شما هم صفت خیرخواهی را درونتان روشن نگه میدارید.زیرا آنکه شما را محافظت...
-
هدفی بزرگ
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:31
یک شمع روشن میتواند شعاعی از اطراف خود انسان را روشن کند اما صد آن هزار آن و میلیون آن و... میتواند جهانی را روشن کند فکر ما هم مثل یک شمع هست زمانی روشنایی آن زیاد میشود که بتواند در شمعدان اندیشه ها روشن و روشنی شمع های دیگران شود. هر کسی شمعی روشن کند آن را در ذهن خود بسته نگهدارد مثال آنست که درون خود را فقط...
-
روشن در چراغدان
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:29
شما وقتی یک انسان را بد بدانید و له کنید و له کردن و مارک زدن آن شخص را جنایت کرده اید زیرا اول آبروی آن انسان را بردید و جای تکامل آن تدافع شدید.بعد مارک زدید بعد له کردید و ترد کردید این خیلی آسانست جنایت کردن روحی.اما در بعد آن اگر بشریت تکامل گرفت یک آدم که خورد شده خدایی نکرده و همه شاخه هایش زده شده به این سمت...
-
روشنایی فکری
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:28
یک گیاه تا رشد کند اولش دانه ایست بعد این دانه بذر میشود و ساقه ای کم کم رشد میکند خورشید و آب در این رشد سهیم میشوند.یک فکر هم از بذر آن رشد و در امر درست رشدش بهتر میشود.حال یک گیاه در اول رشد بی توجهی به آن شود خشک میشود ذهن هم اگر در پی آن دانش افزانی نشود مثال دانه ای هست که کم کم در همان مرحله رشدش متوقف...
-
مرز انسانیت
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:26
قدم اول انسانی خود سازی هست تا آدمی به مرز انسانیت برسد. آدمی در همان رفتار ذکر شده در فصل قبل به خودسازی میرسد و دگر سازی اول از خودسازی هست که دگر سازی رشد میکند. دگر سازی یعنی اینکه شما دارای تفکری میشوید که در ذهن انسان تعقل پذیر پذیرش دارد رد نمیشود زیرا تفکر درست در انسان درست ریشه میکند. و تفکر غلط پس زده میشود...
-
تفکر انسانی
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:25
یک پا را مد نظر بگیرید هم میتواند قدم برای خیر بردارد و هم میتواند لگد به دیگری بزند.اعضای بدن ما در کنترل تفکر انسانی هستند تفکر انسانی پیام دهنده به قلب هست قلب یک پمپاژ کننده خون هست اما قلب تفکری انسانست که آن قلب را معنا میدهد خون انتقال دهنده به ذهن و فکر تمیز دهنده آن.سلول های مغزی انسان هر گلبول قرمز خون و...
-
قصه مردی که هست اما نیست...
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:19
کنار پیاده رو می ایستد. و همه رد میشوند. میگن یه آقایی ایستاده بوده همینجا کجا هر روز شناسنامه خالی-صفحات خالی کجای زندگی خالی نیست هر روز یکی رد میشود و مردی ایستاده و نگاه میکند.من میگم اینجا هیچکسی نیست نظرت چیه چرا هست نه کو من که کسی رو نمیبینم ته همین خیابون بن بست همینجا که میگن ایستاده بوده میخوره به کجا به...
-
جایی که زندگی بود...
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:18
پن چره را باز میکند .نگاه میکند.سایه روی دیوار میدونی پشت این خونه یک بهشته.یک بهشت کوچیک اونجا کلی آدم زندگی میکنند.مردی از درون سایه بیرون می آید.کجا کسی زندگی میکند کو ببینم.اونجا نگاه کن .اونجا که زمین خشک و با علف های هرز هیچ چی نیست .چرا نگاه کن کلی آدم خوشحال هستند وسط اونجا نشستن دارن حرف میزنن. کجا اونجا رو...
-
قطار شماره 123/داستان شماره/1/
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:16
قطار به آرامی شروع به حرکت می کند ..ایستگاه اول واگن های آبی با یک خط سبز به شماره123... رد می شود رد می شود رد می شود..نرده های آبی.چندبچه.گربه ای که می لنگد...بچه ها برای مسافران زبان درازی می کنند.کوپه32-پسری جوان شصتش را به آنها نشان می دهد.کوپه32-پیرمردی در حال حل کردن جدول روزنامه تاریخ گذشته ای است که همان پسر...
-
(از اینجا که من میبینم)
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:14
(از اینجا که من میبینم) دور میدانی که تمام بلوار رو پیش روم میزاشت ایستاده بودم، انگاری که سالها بود که گم شده بودم. حرفها رو میشنیدم و صدای بوق های ممتد تاکسی ای که داشت با بوق مسافر رو قبل از اینکه بخواد مسیرش رو بفهمه سوار میکرد.همه ی اتفاقات ساده پیرامونم داشت خیلی عادی اتفاق می افتاد.ولی حضور خودم رو اونجا احساس...
-
((رویای پنهان))
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:13
صدای در کتری که داشت خودش رو می زد و نسیم بهاری و قاب عکس گوشه ی اتاق و پیرزنی که خیره به عکس نگاه می کردهمه و همه منو به این سمت از زندگی می کشید که با هم بودن و دیگر برای همیشه از هم جدا بودن را در ذهنم مجسم می کرد با گذری به کودکی خودم را می دیدم که بدون هیچ دغدغه ای در حال بازی کردن و کندن گیلاس از درخت و خواندن...
-
/قصه زندگی ها/
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:12
مرد کنار قفسه کتاب می ایستد و میگردد کتابها را ورق میزند.و کتاب زرد رنگی را بر میدارد,,باز میکند صفحه اول خالی صفحه دوم خالی صفحه سوم خالی,کتاب را میبندد و دوباره باز میکند,صفحه اول خودش صفحه دوم زندگیش صفحه سوم خاطراتش باز میبندد,و باز میکند خالیست,کتاب را بر میدارد و سمت صندوقدار میرود و قیمت کتاب را میپرسد.فروشنده...
-
قطار شماره123-3
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:10
برف زمین را سفید پوش کرده..بچه ها به دنبال آدم برفی درست کردن هستند. قطار به آرامی شروع به حرکت می کند..هویج و کلاه بافتنی رنگو رو رفته ی سر به سر گذاشته ی سفیدی رنگی بی رنگی.دانه های ریز بی رنگ و سفیدی زمین تشنه و نیمکت آبی ایستگاه خلوت. بچه ها با دیدن قطار به دنبال آدم برفی ها می دوند و دست تکان دادن های آرام و تند...
-
قطار شماره 123-داستان شماره7
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:09
قطار به آرامی به حرکت می افتد.و از ایستگاه اول که مسافران با دست خداحافظی میکنند و دستهایی که تکان میخورد نم باران روی شیشه رنگین کمان سایه میشود.و دست ها پایین میروند.کوپه در حال تکان خوردن آرام میشود و آب یخ موجش را به آرامی در خود درون لیوان پر میشود و مسافری که روزنامه میخواند و صفحات ورق میخورد و نگاه به بالا و...
-
شعری که مدام نو میشد...
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:07
نمیدانم کجای شعر من زخمی بود چسب زخمی زقلم پیچید پیچکی بر در دیوار زخود میپیچید برگ دادو ززمین تا بر دیوار میرفت بذر عشقی شدو تا در همو بر هم میرفت در هم نگاشته بود پروازی پر پروانه دل پیچکو بر تابیدن پیله زپرواز شدن در درون قفسیم قفسی تا دل این پیچک تابنده زپیچک پیچک شعر ناقوس شدو شعر تابوت شدو شعر میجوشید شعر ضربدر...
-
شب های فانوسی روزهای خورشیدی
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:05
صدای فانوس شبی می امد در پس نقطه تاریک کمی نور میشد زنوری که دل شب زشب پر میشد خط بطلان دقایق زتاریخ میداشت این غزل بود یا که در مثنوی شعر گم میشد شاعری پر بگرفتو کمی شعر میشد بر در دفتر عشق زنو نو میشد این زبیتی که قلم نوبر داشت قرمزی داخل واژه کمی گم میشد کال خط برگرفت در درون قرمزی سرخ میشد سرخ زدانه زقلم دانه دانه...
-
باران بهاری
یکشنبه 15 اسفند 1400 14:04
باران که میبارد رنگین کمان درون نهفته از پیدا رخ مینماید باران قصیده ای لا به لای پنهان در برون زابر آمدن حالا میان این همه رنگین کمان قصه ای دوباره طلوع در بهاران و شکوفه ها درون آن بال میگیرند و پروانه ها هم رقص ستاره های آسمان ستاره برای گل و گل برای ستاره ها خورشید درون عمق لایه های درون گل کرده شعری که میبرد تمام...