داوود نبی-داوود پادشاه

اینگونه که داوود با قدرت معنوی و آن مسح پر شده معلوم میشود سموئیل شخصی بسیار معنوی بوده که مسح شخص توسط چه کسی انجام گیرد مهم هست.سموئیل داوود را مسح میکند.این مسح بسیار مهم بوده زیرا سموئیل فرزندان یسی را دیده و همه را پیش سموئیل که بصورت نیمه مخفی یعنی جوری که شائول خبردار نشود بسیار حسود بوده.اما سموئیل ماموریت الهی را انجام میدهد یسی میگوید این پسرم قد بلند رشید هست میگوید نه. میگوید این یکی بسیار میتواند همان باشد یا آن یکی میگوید نه. تا کوچکترین میرسد میاورد.پسر آرام و کوچک خانواده که گله داری میکرده و خب هنوز یسی مطمئن نبوده چون او همچنان که در جنگ به او خندیدند خیلی رشید نبوده قدرت بدنیش قدرت معنوی بوده.هر چند بسیار تنومند توصیف میشود اما توصیفات از تنومندی قدرت در معنویت بوده.زیرا اصلان خود یسی هم فکر نمیکرده که سموئیل بگوید داوود مسح شود.بعد که مسح انجام میگیرد.آن فرزند تبدیل میشود به آنچه در مسح میخوانند مسیح خوانده شدن.یعنی مسح شده که ماشیح به عبری یعنی مسح شده یا مسیح.و نسل او که باید ادامه پیدا میکرده. نقشه خداوند دقیق بوده.داوود هر روزه به سختی ها پیشرفت میکند.قبیله یهودا که یک قبیله سرشناس و خب اصلان قوم یهود را یهودا یعنی خود یهودا شخصیتی قدیمی در اینکه قوم یهود یهودا خوانده شوند. قبیله یهودا از داوود حمایت میکنند.به نحوی که مخالفین او زیاد بودند. قبل آن خوار میشمردند و  حتی فکر نمیکردند داوود پادشاه شود.ولی بعد  رفتارشان با پادشاه شدن او عوض میشود مخالفین خود در این روند چاکر و مخلص خود را نشان میدهند دور او جمع میشوند و او را پادشاهی معنوی میخوانند قبل قدرت او حقیر و خوار و لایق پادشاهی نبوده میخواندند چون پادشاه قبل در کار بوده.اما بعد همان شخص داوود را آنقدر دوست یافتنی میابند که تصورات آنها درباره آن شخص که مگر میشود این داوود پادشاه شود محبوب بودن داوود بخاطر آن بوده که در قدرت یافتگی بروز میکرده انسانی بسیار مهربان بوده هر چند او را خشن میدانند و یک جنگجوی متبحر اما نبی بودن او در همین اوصاف تنها نبوده بلکه قدرت معنوی او برای آنها مشخص شده بوده.هر چند حسادت به او زیاد بوده.

داوود نبى

انتقاد از داوود در متون ربانی کم نیست اما ربی‌ها معمولاً او را در ماجرای بث‌شبع بی‌گناه جلوه داده‌اند. به عنوان مثال، گفته‌اند او مقرر کرده بود «هر که به جنگ می‌رود، برگه طلاق از همسرش را بنویسد.» یا گفته شده او بعد از انجام گناه، بسیار توبه کرد و یهوه او را بخشید؛ پس داوود پاسخ داد: «مرا نشانه‌ای ده» و یهوه در جواب گفت «این نشانه را در روزگار سلطنت پسرت سلیمان آشکار خواهم کرد.» متنی می‌گوید «داوود گناه نکرد… او تنها به این عمل فکر کرد اما انجامش نداد.» ربی‌ها در نقد داوود گفته‌اند که او به اندازه‌ای به خود مطمئن بود که از یهوه خواست او را با بث‌شبع آزمایش کند 

داوود در قرآن «خلیفه خدا روی زمین» توصیف شده و قرآن می‌گوید خدا به او «علم»، «حکمت» و توانایی «حکم کردن» اعطا کرده بود.


در مسیحیت ایده مسیح بسیار مهم است. این ایده مرتبط با پادشاهی زمینی است که توسط خداوند مسح شده‌است. در اناجیل معمولاً از عیسی به عنوان پسر داوود یاد می‌شود. یعنی از نسل او 

داوود ضمن آنچه بیان شده در کتب از قدرت معنوی بالایی برخوردار بوده ضمن اینکه این قدرت بدنی او به عنوان کسی که خدا با اوست تقویت میشده همچنین مرحله به مرحله با سختی ها پیش رفته و خواست خدا آن بوده که داوود به پادشاهی برسد زیرا رفتار و منش او با مستمندان مثل شاه و فقیر نبوده بلکه به آن شخص که از پا دچار نقص بوده آنچنان پذیرایی و احترام میکند که او دیگر خود را فقیر نمیداند بلکه هم میز با پادشاه غذا میخورد اینجا نتیجه آن هست که داوود مردی معنوی و دوستدار بندگان خدا بدون توجه به مقامات زمینی آنها بوده.

File:King David, the King of Israel.jpg - Wikimedia Commons

King David

باب‌های ۲۷ تا ۳۰ اتفاقات منتهی به مرگ شائول را توصیف می‌کنند و پیام اصلی این است که داوود نقشی در مرگ او نداشت. داوود نزد فلیسطی‌ها فرار می‌کند و خادم اخیش، پادشاه جت، می‌شود. نویسنده اعتراف می‌کند که داوود نزد بزرگ‌ترین دشمن اسرائیل رفته اما شائول را برای روی دادن این اتفاق ملامت می‌کند. همچنین می‌گوید داوود تنها تظاهر می‌کرد که به اسرائیل خیانت کرده‌است. در باب ۲۸، میان اسرائیل و فلیسطی‌ها جنگ روی می‌دهد و اخیش داوود را به همراهی دعوت می‌کند؛ داوود پاسخ می‌دهد: «خواهی دید که بنده‌ات چه خواهد کرد.» ادامه باب ۲۸ از تصمیم یهوه برای مرگ شائول پرده برمی‌دارد. باب ۲۹ به داستان داوود بازمی‌گردد. 

به لحاظ تاریخی، قابل قبول است که داوود دوره‌ای از زندگی‌اش را به عنوان مزدور نزد فلیسطی‌ها گذرانده باشد اما اینکه او در غارت‌هایش به اسرائیلیان حمله نکرد، ادعایی تاریخی نیست. همچنین تأکید زیاد نویسنده بر عدم حضور داوود در جنگ با شائول، تردیدهایی دربارهٔ درستی این ادعا ایجاد می‌کند. شائول به همراه یوناتان و دو پسر دیگرش در جنگ با فلیسطی‌ها کشته می‌شود.

بعد از مرگ شائول، در اسرائیل برای بیش از هفت سال میان جانشینان او و داوود جنگ داخلی درگرفت. کتاب دوم سموئیل این بخش را تنها در ۳ باب توضیح داده اما مشهود است که دوره سختی برای آن سرزمین بوده‌است. به گفته باب دوم، داوود از یهوه پرسید «به یکی از شهرهای یهودا بروم؟» و یهوه پاسخ داد «به حبرون برو.» حبرون مرکز طایفه کالیب، بزرگ‌ترین خاندان یهودا، بود و در زمان ورود به آن شهر، ابیجایل داوود را همراهی می‌کرد. در حبرون، بزرگان یهودا داوود را پادشاه اعلام کردند؛ کتاب این اتفاق را بعد از مرگ شائول می‌داند اما در عین حال ادعا می‌کند ایشبعل پسر شائول ۲ سال بر اسرائیل پادشاهی کرد و نتیجتاً، شائول زمانی که داوود پادشاه یهودا اعلام شد، هنوز حکمران اسرائیل بوده‌است. دو مانع بزرگ بر سر راه پادشاهی داوود بر تمام اسرائیل بود؛ ابنیر فرمانده ارتش و ایشبعل جانشین شائول. هر دوی اینان به قتل می‌رسند و راه برای داوود هموار می‌شود. مطابق انتظار، کتاب دوم سموئیل هر گونه دخالت داوود در قتل را منکر شده‌است

کتاب مقدس وقایع سلطنت داوود را پشت سر هم روایت نکرده، بلکه آن‌ها را بر اساس موضوع دسته‌بندی کرده‌است. به نظر می‌رسد اولین اتفاق بعد از برگزیده‌شدن داوود به پادشاهی تمام اسرائیل، درگیری او با فلیسطی‌ها بوده‌است. آنان که از وحدت اسرائیل و یهودا نگران شده بودند، در بلندی‌های مرکزی اسرائیل به داوود حمله کردند اما او شکستشان داد و عقب‌نشینی کردند. داوود که از آنان فارغ شده بود، به پیشروی خود به سمت اورشلیم ادامه داد. اورشلیم تا آن زمان تحت سلطه یبوسی‌ها بود و در مرز اسرائیل و یهودا قرار داشت؛ نتیجتاً، بر خلاف حبرون یا جبعه شهری بی‌طرف میان دو منطقه محسوب می‌شد.

داوود در متون آگادایی یهودی حضور پررنگی دارد و منابع یهودی به بخش‌های مختلف سرگذشت و سلطنت او پرداخته‌اند. او جایگاه بالاتری نسبت به سایر پادشاهان اسرائیل دارد و در متون میدراشی گفته شده که خدا چشم به راه روزی است که داوود را تا ابد پادشاه کند و کسانی که با سلطنت سلسله داوود مخالفند، شایسته نیش مار هستند.